دهقان پیر. دهقان سالخورده، کدخدا و بزرگ ده، شراب انگوری کهنه. شراب کهنۀ انگوری. (برهان). می انگوری. (شرفنامه). پیر سالخورده. (برهان) : آن جام رخشان دردهید آزاده را جان دردهید وآن پیر دهقان دردهید از شاخ برنا ریخته. خاقانی. و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 244 شود
دهقان پیر. دهقان سالخورده، کدخدا و بزرگ ده، شراب انگوری کهنه. شراب کهنۀ انگوری. (برهان). می انگوری. (شرفنامه). پیر سالخورده. (برهان) : آن جام رخشان دردهید آزاده را جان دردهید وآن پیر دهقان دردهید از شاخ برنا ریخته. خاقانی. و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 244 شود