- پیر دهقان
- دهقان پیر دهگان سالخورده، کدخدا بزرگ ده، شراب انگوری کهنه: هین جام رخشان در دهیدظزاده را جان در دهیدخ آن پیر دهقان در دهیداز شاخ برنا ریخته. (خاقانی)
معنی پیر دهقان - جستجوی لغت در جدول جو
- پیر دهقان
- دهقان پیر، دهقان سال خورده، شراب انگوری کهنه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زارعی که سر پرست دهقان های یک جفت زمین است
با همه دهان و زبان بملء فیه: (زوپشت روزگار قوی گشت و این سخن در روی روزگار بگویم پر دهان) (اثیر اخسیکتی)